حضرت استاد صدیقی روز شنبه از ساعت ۱۶:۱۵ الی ۱۷:۳۰ به تفسیر قرآن با موضوع «اخلاق در قرآن» در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلی یوم الدّین».
مروری بر نکات جلسات گذشته
آیات مبارکات سورهی مبارکهی نساء در ارتباط با رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) که بخشی از آن مربوط به خود رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است و بخشی دیگر مربوط به اُمّت میباشد. آن بخشی که مربوط به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، توصیف شخصِ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و شخصیّت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به اینکه خداوند متعال کتاب را به ایشان انزال فرمود و این وحی الهی که بر قلب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است، در مقام بساطت، حقیقت، پیچیدهی به حقّ و مُصاحبِ حقّ است. هدف از این انزال و مُنزل و منُزلالیه نیز رفع اختلافات بین مردم بود. در آیهی بعدی که بر حسب شأن نزول یک اختلافی در محضر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح شده است و سارقی سرقت کرده است و علاوه بر جُرم بزرگی که سرقت بوده است و چندین مورد نیز صورت گرفته است، بُهتانی را هم تدارک دیده بودند و آن را به دیگری منصوب کرده بودند. علاوه بر اینکه بُهتان بوده است، شخصی را نیز فریب دادهاند و او در مقام اقراء پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درآمده است تا به نحوی حمایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را نسبت به سارق جَلب نماید. خداوند منّان با نزول این آیات، توطئهی آنها را خُنثی کرده است و حقّ بَرملا شده است و بعد از این حادثه، خداوند متعال توصیههایی فرموده است. یک توصیه مربوط به وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که فرموده است: «وَ لَا تُجَادِلْ[۲]» که در واقع دَفع جدال است و رَفع جدال نیست. «وَ لَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِینَ یَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ[۳]»؛ وجود مبارک پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مأموریت این معنا را پیدا کردند که در مورد کسانی که اختنان به نَفسِ خودشان دارند که لفظ افتعال شدّت خیانت را میرساند؛ «یَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ». نکند که حرف و حرکتی از وجود نازنین تو به نفع کسانی که «یَخْتَانُونَ» هستند و خیانت شدید میکنند، انجام بدهی که آنها بتوانند اینگونه مُنعکس نمایند که تو به نفع آنها یا مدافع آنها هستی. مطالبی در ارتباط با این آیهی کریمه عرض کردیم و خداوند منّان در ذیل آیه قاعده و قانون بیان مینماید که فراتر از این مورد است. «إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَنْ کَانَ خَوَّانًا أَثِیمًا[۴]»؛ چون اینها محبوب خداوند متعال نیستند و خداوند متعال هرگز به اینها نگاه نمیکند و از چشم خداوند افتادهاند، کسانی که خداوند متعال نسبت به آنها محبّتی ندارد، مشخّص میشود که هیچگونه شایستگی حمایتی برایشان باقی نمانده است. یک قانون کُلّی است که پیروان حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همه بدانند که پروردگار عزیز فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَنْ کَانَ خَوَّانًا أَثِیمًا»؛ وقتی از «کانَ» استفاده کرده است، یعنی این موضوع برای آنها نهادینه شده است. هم «کانَ»، هم « خَوَّان» و هم «أَثِیم» سه جمله است که مؤکداً این منظور را میرساند که کسانی که مرتکب چنین اعمالی میشوند و به جای اینکه استغفار نمایند و حقّالنّاس را اَدا نمایند، تَمهیداتی فراهم میکنند که دادگاه را نیز فریب بدهند و وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را هم تحت فشار قرار میدهند تا در میان جمعیّت به گونهای وانمود بشود که ایشان هم نسبت به خیانتکار دفاعی دارد و از آن حمایتی دارد. وقتی خیانت تکرار بشود، هم «کانَ»، هم « خَوَّان» و هم «أَثِیم» صفت مُشبههی گناه برایش یک صفت عارضی میشود و او اَثیم خواهد بود.
تمام انسانها تحت قیمومیّت حقتعالی هستند
چون در مورد این آیه در جلسهی گذشته صحبت کردیم، بیش از این مواردی که عرض کردیم، وجود ندارد. در مورد دو آیهی بعدی نیز با همین فضا آموزش میدهد و به ما گوشزد مینماید که مبادا در دایرهی خیانت قدمی از ما دیده بشود. «یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ[۵]»؛ یکی از عوارضی که خیانت دارد، این است که خیانتکار بدون پَرده خیانت خودش را مطرح نمیکند؛ بلکه استخفاء میکند. خُفیه به معنای پنهانی است و اِخفاء پَردهگذاشتن و از چیزی مخفی کردن است. «یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ»؛ لازمهی خیانت این است که شخص گرفتار نفاق میشود، گرفتار نَفسِ خودش و دیگران میشود. «یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ»؛ دزدی و خیانت کرده است، ولی در حالت پنهانی به سر میبرد و یا در حال اِخفاء کردن خیانت خود است و پَردهای بر روی آن قرار میدهد تا مشخّص نشود. «وَ لَا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ[۶]»؛ اینها خیانتشان را از مردم استخفاء میکنند، ولی نمیتوانند آن را از خداوند استخفاء نمایند. «وَ لَا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ»؛ این عبارت «لَا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ» دو علّت و رمز دارد که هیچ خائنی در خِفای از خداوند متعال و دور از تیررَسِ علم الهی نمیتواند خیانت خودش را قرار بدهد؛ یکی از آنها این است که خداوند متعال فرموده است: «وَ هُوَ مَعَهُمْ[۷]»؛ اوّلین علّت مَعیّت پروردگار متعال است. بر حسب آنچه که از بزرگانمان استفاده شده است، این مَعیّت یک مَعیّت عام است که در سورهی مبارکهی حدید هم فرموده است: «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ[۸]»؛ هرکسی هستی و در هرجایی هستی، خداوند متعال با توست. این مَعیّت قَیّومیهی پروردگار متعال است که با هر مخلوقی است؛ «داخِلٌ فِی الْاَشْیاءِ لا بِالْمُمازَجَهِ[۹]». خداوند با همه چیز هست، با همهکَس است؛ ولی معیّت او به صورت مادّی نیست که در قلب ما، در عروق ما، در خون ما، در اعصاب ما، در فکر ما، در احساس ما و در شراشر وجود عقلی و برزخی و مادّی ما حضور دارد؛ ولی هیچکدام از اینها در ساحَت عظمت خداوند متعال وارد نمیشوند، حل نمیشوند، مخلوط نمیشوند و امتزاج پیدا نمیکنند. این معیّت قَیّومیهی پروردگار متعال است که خداوند نسبت به همهی کائنات و عالَم امکان معیّت دارد و هیچ فعلی از فاعل خودش امکان جدایی ندارد. علّت با معلول قابل اِنفکاک نیست؛ زیرا جدا شدن به معنای نابود شدن است. خداوند متعال علّت همهی اشیاء است و عالَم معلول خداوند است و بَشر هم جزئی از عالَم است و یکی از آفریدههای پروردگار متعال است و خداوند نسبت به او هم قوّام است و هم قیّوم است و تمام امور آن تحت قیمومیّت حضرت حقّ است. مُنافق، کافر، قاتل، فاجر، مؤمن، عارف و عالِم همگی مشمول این قیمومیّت پروردگار عزیز و عظیمالشأن هستند.
مَعیّت خاصّهی حقتعالی
یک نوع از قیمومیّت، قیمومیّت رحیمیّه است، قیمومیّت عنایت و نُصرت است، قیمومیّت هدایت خاصّ است که خداوند در سورهی مبارکهی عنکبوت فرموده است و این موضع در آیات دیگر نیز بیان شده است، ولی در این آیه بسیار دلرُباست. پروردگار عزیز میفرماید: «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ[۱۰]»؛ فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»؛ اگر انسان به مقام احسان عروج پیدا کرده باشد، «إِنَّ» یعنی مؤکّداً، «اللَّهَ» یعنی ذات رُبوبی با همهی صفات و همهی اسماء خود، «لَ» که باز حرف تأکید است و لفظ جَلاله پیامهای بسیاری دارد؛ نفرموده است: «انّ الرّحیم، انّ الرّحمن، انّ الرئوف»، بلکه فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ»، یعنی با همهی اسمائی که همراه اوست. اگر انسان طهارت باطنی داشته باشد، باید این آیات او را ذوب نماید؛ «إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ». در آیات دیگری نیز نسبت به صبر تقریباً همان شُمول احسان را دارد، فرموده است: «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ[۱۱]»؛ این تأکیدات اینجا را ندارد، ولی مَعیّت را اعلان فرموده است، «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ». این مَعیّت خاصّه است و کسانی که مشمول این نوع مَعیّت پروردگار متعال هستند، خداوند متعال همیشه آنها را در مسیر قُرب خودش جذب مینماید و مشمول جَذبههای حقّ و مجذوب هستند. خداوند هم اینها را جاذب است. نوع سوّم از معیّت، معیّت قهرِ خداوند متعال است، معیّت غضبِ خداوند متعال است، معیّت اِضلال الهی است، معیّت اذاقهی حقتعالی است. خداوند متعال با همهی قَتلهی کربلا و همهی قَتلهی اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین)، «اللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَهَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ، وَ قَتَلَهَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ، وَ قَتَلَهَ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ، اللّهُمَّ الْعَنْ أَعْداءَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَتَلَتَهُمْ، وَ زِدْهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذَابِ، وَ هَوَاناً فَوْقَ هَوَانٍ، وَ ذُلّاً فَوْقَ ذُلٍّ، وَ خِزْیاً فَوْقَ خِزْیٍ. اللّهُمَّ دُعَّهُمْ إِلَى النَّارِ دَعّاً، وَ أَرْکِسْهُمْ فِی أَلِیمِ عَذابِکَ رَکْساً، وَ احْشُرْهمْ وَ أَتْباعَهُمْ إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً[۱۲]»؛ این معیّت خداوند متعال با آنها که در این آیه میتواند ناظر به آن باشد که فرمود: «هُوَ مَعَکُمْ»؛ اینکه اینها نمیتوانند از خداوند استخفاء کنند، به این دلیل است که پروردگار عزیز با اینها مَعیّت دارد و با معیّت خداوند متعال گرفتار این سرقت، گرفتار این اِغوا، گرفتار این نفاق و گرفتار این دورویی و دوئیّت شخصیّت شدند. خود این موضوع جزء آثار معیّت خداوند متعال است و اگر حقتعالی به اینها مُهلت نمیداد و آنها را رها نمیکرد، گرفتار این چیزها نبودند؛ ولی رها شدند و سرقت و گناه را در پیش گرفتند و سپس برای پوشش گناهانشان از مردم استخفاء کردند و به سوی اغوا رفتند. همهی اینها از اثرات معیّت قَهّاریهی حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) است. پس یکی از رموزی که اینها نمیتوانند از خداوند متعال استخفاء داشته باشند، این است که فرموده است: «هُوَ مَعَکُمْ»؛ او با شماست. ولی آن معیّتی که نبیّ اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه و مُصاحبشان گفتند: «لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا[۱۳]»؛ این معیّت، معیّت با صابرین و معیّت با مُحسنین تفاوت دارد. او یک معیّت دیگری است؛ هرچند صحیح است که در مقابل آن معیّت است که انشاءالله خداوند ما را گرفتار این مرحله نکند.
احاطهی الهی بر تمام انسانها در همهی مکانها
در ادامه پروردگار حکیم فرموده است: «إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لَا یَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَ کَانَ اللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطًا[۱۴]»؛ خداوند متعال از جَلواتِ معیّتِ خودش خبر از غیب میدهد که شما این نقشه و توطئه را هنگامی که در شب کنار یکدیگر نشسته بودید و با هم گفتگو میکردید، کشیدید؛ اینکه سُراغ چه کسی بروید و چگونه به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) خلاف واقع را القاء نمایید. دربارهی این بیتوته و شبنشینی شما، خداوند متعال قول و گفتاری که مَرضیِّ او نبود، ولی او در کنار شما بود. «وَ کَانَ اللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطًا»؛ خداوند متعال «کَانَ» را آورده است تا بر استمرار این نوع احاطه تأکید بفرماید؛ «وَ کَانَ اللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطًا». در مورد آن معیّتِ در موضوع خاص فرمود: «مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ» و سپس فرمود: «وَ کَانَ اللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطًا»؛ نسبت به این عملتان و همهی اعمالتان همگی مُحاط علم پروردگار متعال است. در آن جملات نازنین حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است که فرمودهاند: «یَعْلَمُ عَجِیجَ الْوُحُوشِ فِی الْفَلَوَاتِ، وَ مَعَاصِیَ الْعِبَادِ فِی الْخَلَوَاتِ، وَ اخْتِلَافَ النِّینَانِ فِی الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ[۱۵]»؛ احاطهی خداوند متعال به گونهای است که هم وُحوشی که در دَشتها زندگی میکنند، خداوند عَجیج وُحُوش یعنی صدایی که حیوانات وحشی درمیآورند و نَعره میکشند و یا با یکدیگر صداهایی دارند، خداوند عَجیج وُحُوش را در فَلاتها میداند. «وَ اخْتِلَافَ النِّینَانِ»؛ جمعِ نون است؛ «فِی الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ»؛ در دریاهای عمیق و ژَرف ماهیهایی که در عُمق دریا حرکت میکنند،خداوند متعال اختلاف و رفتوآمد آنها را میداند. «وَ مَعَاصِیَ الْعِبَادِ فِی الْخَلَوَاتِ»؛ هرکسی در هر نهان و نهانخانهای بخواهد گناه کند، خداوند متعال مَعصیت عباد را در خَلَوات میداند و این ذیل آیهی کریمه این موضوع را میفرماید؛ «وَ کَانَ اللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطًا». بنابراین هم معیّت دارد و هم احاطه دارد. پروردگار متعال مُحیط است و لذا کسی نمیتواند کاری را از خداوند متعال اخفاء کند و این امر محال است.
پروردگار عزیز در آیهی بعدی میفرماید: «هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فَمَنْ یُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَمْ مَنْ یَکُونُ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا[۱۶]»؛ اما در مورد این آیه از دوستان استفاده خواهیم کرد و اگر فرصتی بود، به آیهی دیگر خواهیم پرداخت.
وَ صَلی الله عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرین
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۰۷٫
[۳] همان.
[۴] همان.
[۵] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۰۸٫
[۶] همان.
[۷] همان.
[۸] سوره مبارکه حدید، آیه ۴٫
[۹] نهج البلاغه ، خطبه ی ۱۸۴٫
[۱۰] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۶۹٫
[۱۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۳٫
[۱۲] مفاتیح الجنان، کیفیت زیارت امام هشتم، حضرت امام رضا (علیه السلام).
[۱۳] سوره مبارکه توبه، آیه ۴۰٫
«إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا ۖ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَ جَعَلَ کَلِمَهَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَىٰ ۗ وَ کَلِمَهُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا ۗ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ».
[۱۴] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۰۸٫
[۱۵] نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸؛ علم فراگیر خداوند.
متن خطبه شریفه: «من خطبه له (علیه السلام) یُنبّه على إحاطه علم اللّه بالجزئیات، ثم یحث على التقوى، و یبین فضل الإسلام و القرآن: یَعْلَمُ عَجِیجَ الْوُحُوشِ فِی الْفَلَوَاتِ، وَ مَعَاصِیَ الْعِبَادِ فِی الْخَلَوَاتِ، وَ اخْتِلَافَ النِّینَانِ فِی الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ، وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بِالرِّیَاحِ الْعَاصِفَاتِ؛ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً نَجِیبُ اللَّهِ وَ سَفِیرُ وَحْیِهِ وَ رَسُولُ رَحْمَتِهِ».
[۱۶] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۰۹٫
پاسخ دهید