بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه اول- سیره عقلا مقدمه: شرح مصطلحات

بحث در ضرورت بحث از سیره عقلاء بود که از طرفی یک مبادی علم اصول است، از طرفی دیگر هم جزو مسائل علم اصول است، خیلی اوقات در مواردی که ما ادله سابقین را قبول نداریم و در موارد مستحدثه به مشکل خوردیم و سیره عقلاء به کمک ما می‌آید.

 

تطبیق اول ص۱۰

با این که اصحاب در بسیاری از موارد به سیره عقلاء استدلال کرده اند اما مانند سایر ادله از جمله خبر واحد، جمع بین حکم خبر ظاهری و واقعی و… آن را تنقیح و تبیین نکرده‌اند، با این که در بحث های فقهی و اصولی خیلی به سیره احتیاج داریم، مخصوصا در مسائل جدید که فقه معاصر متصدی آن است (مثل بیع فصلی خانه که الان در مثلا شمال سکنای فصل بهار ویلا را می‌فروشد، یا مسائل پزشکی روز که فراوان است.) سیره و بنا ممکن است ناحیه به ناحیه دیگر رفته باشد. لازم هم نیست سیره عقلاء از حکم عقلی اخذ شده باشد، سیره عقلاء در مقابل سیره متشرعه وضع شده است، سیره عقلاء می تواند از عواطف ناشی شده باشد، ممکن است از ارتکازات عقلایی باشد، خیلی از چیزهایی که حتی بودایی ها داشته اند ارتکازاتی بوده که شاید از فطرت ناشی شده است. بعضی از عناوین و اصطلاحات است که مراد از آن ها در ذهن بعضی اشتباه میشود و شایسته است این ها را ما تبیین کنیم و وجوه افتراق این‌ها را بیان کنیم.

 

سیره عقلاء

روش و بناگذاری عملی عقلاء در راه و روش خارجی آن‌ها بر فعل(ثبوت خیار غبن) یا ترک چیزی(مثل ازدواج با محارم) سیره‌عقلاء است ، و اگرچه روش آن ها بر این سیره ممکن است از عادت یا سلیقه یا … ناشی شود، گاهی سیره عقلاء همان بناء عقلاء یا سیره مردم هم تعبیر می‌شود.

 

ارتکاز عقلاء

آن ارتکازی که در ذهن عقلاء است و شرط نیست که به آن ارتکاز یا بعض آن به ظهور هم برسد(مثل این که سوزاندن حیوان زنده اشتباه است) از این جهت اعتبارش بهتر از سیره های خارجی است، چون غالبا این مرتکزات (شاید از غالب هم بیشتر باشد) از امور عقلائیه مانند فطرت یا عقل عملی یا تعالیم انبیاء و اوصیاء نشئت گرفته اند(مثل احترام به پیرمرد، احترام به پدر و مادر)، غیر از این موارد هم غالبا منشءای تصور نمی‌شود چون این امور باطنی هستند- این به عکس سیره عملی است که قطعا از صرف تقلید و تبعیت بعضی از بعض دیگر مردم نشئت گرفت و صرف مشاهده بوده نه چیز دیگر ( مثل لباس هایی که در دورانی مد می‌شود)

 

سیره مستحدثه

آن چه بعد عصر معصومین(علیهم السلام) محقق شده است، ولو این که زمانش گذشته است و به ما نرسیده است(مثل حمل و نقل با شتر که به زمان ما نرسیده است، سکوی جلوی خانه ها برای نشستن که زمان ما نیست)، یا آن چه در آینده و در عصر غیبت محقق می‌شود.

 

امضاء

(منظور از امضاء چیست؟ بعضی صرف رضایت شارع را گفته‌اند یعنی امضاء در یک سری جاها این خوب است در جایی که امضاء تمام الموضوع برای حکم است مثل عبور از اراضی متسعه، مثلا فردی پنجاه هکتار زمین داشت و اگر می‌خواستی دور بزنی کلی طول می‌کشید، در این مورد اجازه لازم نبود و حتی منع او هم مهم نبود، در این جا صرف رضایت که امضاء شارع بگوییم کافی است، اما در جایی که دنبال حکم هستیم، در این جا  دیگر امضاء کافی نیست، چون ممکن است راضی باشد اما معلوم نیست مستحب است؟ واجب است؟ مباح است؟